فارسی ششم -

محدثه

فارسی ششم.

سلام دوستای خوبم لطفا انشا درباره ی من اگه معلم بودم چیکار میکردم معرکه میدم به همه؟

جواب ها

جواب معرکه

من اگر معلم بودم آن شغل را بخاطر حقوقش انتخاب نمی کردم بخاطر اینکه نمی تواند موفق شود یعنی اگر کسی این کار را بکند نمی تواند بعدا رضایت دانش آموزان خود را بخوبی جلب کند . معلمان نباید بد رفتار باشند چون ممکن است دانش آموزان از آن ها یاد بگیرند برای اینکه معلمان این آینده سازان کشور را درست تربیت کنند رفتارشان درست شود البته همه این طور نیستند . من اگر معلم بودم ، سعی می کردم با دانش آموزانم طوری رفتار کنم که مرا الگوی خود قرار دهند و سعی می کردم، هیچ مردودی را در کلاس نداشته باشم ، و کسی از نظر درسی ضعیف نباشد .من اگر معلم بودم طوری دقیق و مفهومی درس می دادم که هیچ سوالی پیش پا افتاده ای در ذهن دانش آموزان باقی نماند . بخصوص درس های مفهومی مانند ، ریاضی ، فیزیک ، شیمی و زیست شناسی که مهمترین درس ها هستند ، معلمانی که مدرس این درس ها هستند باید اهمیت بیشتری بدهند ، البته خوشبختانه دبیران این درس ها خوب هستند .من اگر معلم بودم بیشتر به اخلاق دانش آموز اهمیت می دادم تا به درس آن ، چون اگر اخلاق دانش آموزی خوب باشد می تواند درسش را هم بهتر کند و خودش را به رتبه های بالا برساند .من اگر معلم بودم اگر دانش آموز ده سوال مهم از من بپرسد ناراحت نمی شدم امروزه بعضی از دبیران اینطور نیستند . اگر هم آن سوال راحت بود باید جواب بدهند چون آن سوال به نظر خودشان راحت است .من اگر معلم بودم با دانش آموزان سخت رفتار نمی کردم و سعی می کردم به آن ها بفهمانم که اخلاق نا شایست به شما هیچ نفعی ندارد . من اگر معلم بودم دانش آموزان را به بازدید از محلی می بردم مثلا به آزمایشگاه درس های مختلف . با این کار دانش آموزان بهتر می توانند درس خود را یاد بگیرند تا آن ها هم کارشان را با جدیت تمام آغاز کنند .در آخر من اگر معلم بودم هیچ وقت و هیچ وقت بین دانش آموزانم فرق نمیگذاشتم ، معلم نباید بین بچه ها فرق بگذارد حال چه زرنگ باشد چه ضعیف چه آشنا باشد چه غریب . معرکه یادت نره طول کشید تا بنویسم

جواب معرکه

اگر من معلم بودم، دنیای جدیدی را برای دانش‌آموزانم می‌ساختم. در کلاس من، هر روز به مانند یک سفر جدید آغاز می‌شد. با لبخند و انرژی مثبت، به سراغ دانش‌آموزان می‌رفتم و سعی می‌کردم فضایی دوستانه و صمیمی ایجاد کنم. اولین قدم من، شناختن هر یک از دانش‌آموزان بود. به آن‌ها گوش می‌دادم و به علایق و آرزوهایشان توجه می‌کردم. برای من، هر دانش‌آموز یک دنیای منحصر به فرد بود و من می‌خواستم به آن‌ها کمک کنم تا بهترین نسخه از خودشان را پیدا کنند. در کلاس، یادگیری را به یک بازی تبدیل می‌کردم. با استفاده از داستان‌ها، بازی‌ها و فعالیت‌های گروهی، مفاهیم را به شیوه‌ای جذاب و سرگرم‌کننده آموزش می‌دادم. به جای اینکه فقط اطلاعات را منتقل کنم، سعی می‌کردم تفکر انتقادی و خلاقیت را در آن‌ها پرورش دهم. همچنین، به اهمیت احساسات و روابط انسانی در یادگیری توجه می‌کردم. با برگزاری جلسات مشاوره و گفتگو، به دانش‌آموزان کمک می‌کردم تا احساسات خود را بیان کنند و با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. من می‌خواستم آن‌ها یاد بگیرند که در کنار هم، می‌توانند قوی‌تر و موفق‌تر باشند. اگر من معلم بودم، به یادگیری مادام‌العمر اهمیت می‌دادم. به دانش‌آموزان می‌آموختم که یادگیری فقط در کلاس درس پایان نمی‌یابد و آن‌ها می‌توانند از هر تجربه‌ای در زندگی خود درس بگیرند. با تشویق آن‌ها به کنجکاوی و پرسشگری، دنیای جدیدی از دانش و آگاهی را برایشان باز می‌کردم. در نهایت، اگر من معلم بودم، هدفم این بود که نه تنها به آن‌ها علم بیاموزم، بلکه به آن‌ها یاد بدهم که چگونه انسان‌های بهتری باشند. انسان‌هایی که با عشق، احترام و همدلی به یکدیگر کمک می‌کنند و دنیای بهتری را برای خود و دیگران می‌سازند. از گوگل در نیاوردم معرکه بده:)

جواب معرکه

خیلی خوشحال میشم به شما کمک کنم! اگه من معلم بودم، برنامه کلاس‌هام رو به این شکل می‌چیدم: --- **اگه من معلم بودم...** اگر من معلم بودم، تلاش می‌کردم فضایی دوستانه و انگیزشی در کلاس برقرار کنم. به جای تکیه بر روش‌های قدیمی تدریس، از روش‌های تعاملی و خلاقانه استفاده می‌کردم تا دانش‌آموزان از یادگیری لذت ببرند. هر روز با انرژی و شور به کلاس می‌رفتم و سعی می‌کردم با دانش‌آموزان ارتباطی نزدیک و دوستانه برقرار کنم. اولین قدم، شناختن نیازها و علایق هر یک از دانش‌آموزان بود. به آنها گوش می‌دادم و سعی می‌کردم مطالب را به نحوی ارائه دهم که برای همه جذاب و قابل درک باشد. از تکنولوژی و ابزارهای مدرن آموزشی بهره می‌بردم تا مطالب را به صورت تصویری و چندرسانه‌ای ارائه کنم و کلاس‌هایم را جذاب‌تر کنم. سعی می‌کردم هر هفته یک فعالیت گروهی یا پروژه‌ی کوچک ترتیب دهم تا دانش‌آموزان با هم همکاری و تعامل کنند و مهارت‌های اجتماعی‌شان تقویت شود. به جای امتحانات سخت و فشارآور، ارزیابی‌هایی مبتنی بر پروژه‌ها و تکالیف روزمره ترتیب می‌دادم تا دانش‌آموزان در محیطی آرام و بدون استرس، استعدادهایشان را نشان دهند. در نهایت، تلاش می‌کردم به هر دانش‌آموز انگیزه بدهم تا به بهترین نسخه‌ی خود تبدیل شود. می‌خواستم کلاس‌هایم نه تنها جایی برای یادگیری دانش بلکه محلی برای پرورش اعتماد به نفس و خلاقیت باشد. --- امیدوارم این انشا به شما کمک کنه! آیا چیزی دیگه‌ای هم هست که بخواین در موردش صحبت کنیم؟ 😊

سوالات مشابه